کز چه ای کل با کلان آمیختی؟!
شپش سر برای ساکنان جزایر هبریدیز در شمال اسکاتلند بخشی از زندگی عادی محسوب می شد. اگر شپش ها محل اقامت خود در سر یکی از اهالی را ترک می کردند، او دچار سردرد و تب شدید می شد و برای رهایی از درد و فروکش کردن تب، شپش های جدیدی را عمدا لابلای موهای بیمار قرار می دادند، و عمیقا باور داشتند که حال او با اقامت مهمانهای جدید رو به بهبودی خواهد رفت.
واقعیت این بود که همزمان با تب کردن شخص و افزایش درجه حرارت بدن، شپشها به دلیل گرمای بیش از حد تحمل، سر میزبان را ترک می کردند و هنگامی که قصد ترک سر را نداشتند یعنی دمای محل سکونت ایشان مناسب بوده است. ساکنان جزیره دچار خطای ذهنی تعلیل نادرست (False Causality) شده بودند.
ممکن است این ماجرا برای ما مضحک به نظر برسد و این خطا را ناشی از ناآگاهی عمیق ایشان بپنداریم و خود را مصون از این لغزش ذهنی بدانیم. متاسفانه واقعیت این است که همه ما در جامعه مدرن امروزی هم به وفور در تور این خطای ذهنی گرفتار می شویم. به این گزاره توجه کنید “انگیزه بالای کارمندان سود شرکت را افزایش می دهد” آیا انگیزه بالای کارکنان سود شرکت را افزایش می دهد و یا به دلیل آنکه شرکت سودآور و معتبر است کارکنان با انگیزه بالاتری کار می کنند و یا کارکنان با انگیزه و ممتاز جذب شرکتهای معتبر می شوند؟! مثال دیگر “پژوهشگران دریافته اند که اقامت بیش از حد اشخاص در مراکز درمانی، آثار منفی جسمی و روحی برای بیمار در پی خواهد داشت” این گزاره برای شرکتهای بیمه بسیار شیرین می نماید ولی واقعیت آنست که بیماران قوی بنیه زودتر از چنگال بیماری رهایی یافته و بیمارستان را ترک می گویند.
الگوی عمومی تعلیل نادرست به صورت زیر است👇🏻
◀️ رویداد A رخ می دهد.
◀️ رویداد A پس از وقوع رویداد B رخ می دهد.
⏪ پس علت رخداد A قطعا B است.
تقدم و تاخر زمانی رویدادها و مقارنه آنها ارتباط علی بین آنها برقرار نمی کند. به عبارتی همبستگی(Correlation) به هیچ وجه به مفهوم علیت (Causality) نیست. پر واضح است که نمی توان آواز خروس را دلیلی بر طلوع خورشید دانست، تنها می توان گفت آواز خروس و طلوع خورشید از لحاظ زمانی با هم همبسته هستند.
بسیاری از داوری های ما در تعلیل رویدادهای پیرامون خود در حوزه زندگی شخصی، اجتماعی، کسب و کار، سیاست و …در تور قدرتمند تعلیل نادرست گرفتار می شود. گزاره هایی مانند “دلیل فروش پایین شرکت عدم افزایش بودجه تبلیغات است”، “شورشهای اخیر متاثر از افرایش فعالیت شبکه های اجتماعی بوده است” “زنانی که از شامپوی X استفاده می کنند موهای قوی تر و سالم تری دارند” “و …همه این گزاره های فقط و فقط مقارنه زمانی رویدادهای A و B را نشان می دهد و به هیچ وجه یکی علت دیگری نیست.
در پژوهشی در آلمان بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۷ مشخص شد که بین تعداد جفت های لک لک ها و نرخ زاد و ولد همبستگی شدیدی وجود دارد و منحنی دو متغیر کاملا مشابه بود. ولی آیا بین آمار جفت لک لک های آلمانی و نرخ زاد و ولد ارتباطی وجود داشت؟ مشخص است که این تقارن و همبستگی تنها یک رویداد تصادفی محض بود.
تعلیل نادرست در سه الگوی متفاوت ما را در تور خطا و داوری اشتباه گرفتار می نماید 👇🏻
۱ اصولا هیچ ارتباطی بین رویداد A و B وجود ندارد(مانند آمار جفت لک لک ها و نرخ رشد جمعیت)
۲ ارتباط رویداد A و B دقیقا معکوس تصور ماست(تب بیمار باعث مهاجرت شپش ها می شود و نه اینکه تب معلول مهاجرت شپش ها باشد)
۳ رویداد A تنها یکی از شروط لازم رویداد B است و شبکه ای از عوامل دیگر وجود دارد که ما نمی بینیم(شبکه های اجتماعی تنها علت شورشهای اخیر نبود)
حکایت طوطی و بقال در مثنوی شریف مولانا، مثال روشنی از تعلیل نادرست در گنجینه ادبیات کهن پارسی است. آنگاه که طوطی به جوانی که موی سر نداشت خطاب کرد: کز چه ای کل با کلان آمیختی/تو مگر از شیشه روغن ریختی؟!
هر گاه قصد داوری و تعلیل یک رویداد در عرصه شخصی و جمعی زندگی خود را دارید هشیار باشید که در دام تعلیل نادرست گرفتار نباشید و این پیش فرض همیشه در ذهن شما باشد که شاید ارتباطی که من بین رویدادها می بینم یک توهم و تصور ذهنی باشد، یا رابطه ای که حقیقتا وجود دارد معکوس داوری شماست و یا اصولا شما همه عوامل و وزن آنها را درست تشخیص نداده اید. پس خیلی به درستی نتایج داوری های خود مطمئن نباشیم…
برگرفته از کتاب The Art of Thinking Clearly
https://telegram.me/PayvastSoftware
www.payvast.com