ما برده تمایلات خود هستیم!
آیا شما موافق مصرف میوه هایی که دستکاری ژنتیکی شده اند، هستید؟ پرسش پیچیده ای است و نباید شتابزده پاسخ داد. روش عقلانی و منطقی پاسخ به این پرسش اینست که سود و زیان تکنولوژی تولید محصولات تراریخته را مورد به مورد در یک جدول ثبت کنیم و برای هر یک حسب درجه اهمیت، یک وزن تعیین کنیم و به علاوه در کنار هر یک از موارد مثبت و منفی، احتمال رخداد آنها را نیز درج کنیم. سپس حاصل ضرب وزن در احتمال وقوع موارد منفی و مثبت را محاسبه و نتایج را با هم جمع کنیم. حاصل جمع کلی ستون زیان را از حاصل جمع کلی ستون سود کم کنیم و عدد حاصل را به عنوان معیار پاسخ دهی در نظر بگیریم. اگر این عدد مثبت بود پس ما موافق تولید و مصرف میوه های تراریخته هستیم و اگر منفی بود ما مخالف هستیم. این روش عقلانی و منطقی برای تصمیم به مصرف میوه های تراریخته است ولی آیا چند درصد از ما برای این تصمیم گیری چنین بررسی و محاسباتی انجام می دهیم؟ بدون شک حتی اساتید علوم احتمالات و ریاضیات نیز از این روش برای انتخاب همسر آینده خود استفاده نمی کنند.
این یک واقعیت است که تقریبا هیچ از یک ما از چنین روشهایی برای بیشتر تصمیم گیریهای خود، استفاده نمی کنیم. چون:
◀️ ما دانش کافی برای شناسایی و لیست کردن همه مزایا و معایب یک انتخاب را نداریم.
◀️محاسبه وزن و احتمال وقوع هر یک از مزایا و معایب شمرده شده نیاز به اطلاعات وسیع و فراگیر دارد.
◀️ساختار مغز ما به گونه ای است که برای این شیوه تصمیم گیری کند ساخته نشده است.
پدران اولیه ما اندیشمندانی نبوده اند که برای یک انتخاب به مدت طولانی و عمیق فکر می کرده اند، چرا که آنها به احتمال قوی طعمه ساده ای برای جانوران گرسنه بوده اند. ما فرزندان کسانی هستیم که خیلی سریع و به صورت شهودی حسی تصمیم می گرفتند. تصمیم و انتخاب بر مبنای محاسبه و منطق نیاز به تلاش و صرف زمان دارد و ما در بسیاری از مواضع تصمیم گیری اصولا زمان کافی برای اندیشه کافی پیرامون موضوع نداریم و ناخودآگاه در دام تمایلات و گرایشهای حسی و عاطفی خود گرفتار می شویم. وانگهی دوست داشتن و نداشتن به شدت مزایا و معایب یک انتخاب را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر یک انتخاب را دوست داشتیم مزایای آن را بزرگتر از ابعاد واقعی و معایب آنرا کوچکتر از آنچه که هست تصور می کنیم و به همین صورت برای انتخابهایی که دوست نداریم. در روانشناسی این رفتار ما را به نام واکنش حسی (Affect Heuristic) می شناسند.
سیگار کشیدن مشخصا عامل بسیاری از ناراحتی ها و بیماری های جسمی است با این وجود معتادین به سیگار حداقل در اوائل اعتیاد به تولید دود، مضرات این عمل را بی اهمیت می دانسته اند و مزایای نسبی آنرا برای خود برجسته می کرده اند، گرچه قریب به اتفاق سیگاریهای سابقه داری که درگیر عوارض این عادت نادرست هستند، آرزو می کنند که ایکاش هرگز سیگاری نبودند.
پژوهشگران در دانشگاه میشیگان در کسری از ثانیه تصویر یک چهره شاد و یک چهره غمگین را برای شرکت کنندگان نمایش می دادند و بلافاصله تصویر یک حرف تصادفی چینی برای آنها نمایش داده می شد و شرکت کنندگان به این پرسش پاسخ می دادند که کدام حرف چینی را دوست دارند(شرکت کنندگان با حروف چینی کاملا بیگانه بودند) بیشتر آنها حرفی را دوست داشتند که پس از رویت چهره شاد ، نمایش داده شده بود. در یک آزمایش دیگر ناشی از رصد تغییر ارزش سهام در ۲۶ بورس معروف دنیا در فاصله سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۷، مشخص شد که ارتباط مستقیمی بین درخشش خورشید در آسمان و افزایش قیمت سهام در بورس وجود دارد. چه کسی باور می کند که نور خورسید توانایی جابجایی میلیاردها دلار در بورسهای جهانی را داشته باشد؟!
خوشمان بیاید و یا نه عموم ما بازیچه بی اراده تمایلات درونی خود هستیم، شبکه پیچیده احساسات، ترس، شگفتی، لذت، عشق، تنفر، انتقام و… ما را کنترل و تصمیمات ما را تعیین می کند. ما برای انتخابهای بی شمار در زندگی، بیشتر از آنکه با عقل خود مشاوره کنیم با احساسات خود مشورت می کنیم. شاید درست تر آنست که به جای پرسشهایی با قالب “شما چگونه فکر می کنید؟” بگوییم “شما چگونه حس می کنید؟”
برگرفته از کتاب The Art of Thinking Clearly